آیا قصد سفر هواپیما را دارید؟ احساس دلشوره دارید؟ گزارش های آب و هوا را با ترس و وحشت بررسی می کنید؟ ته دلتان منتظر لغو شدن سفر هستید؟
اگر این روزها بیشتر نگران پرواز هستید ، تنها نیستید.
این اضطراب پیش بینی شده است ، و دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است این روزها در حال افزایش باشد.
رسانه های اجتماعی در مورد مشکلات در پروازها ، پیش بینی های افزایش تلاطم ، مسائل مربوط به هواپیماهای بوئینگ مکس ، به علاوه تصادفات اخیر ، مثل کره جنوبی و دی سی ، حتی آگهی های حاشیه ای را به راحتی منتشر میکنند.
ما با وجود این واقعیت که – با هر اقدامی – هنوز هم سریع ترین راه برای رسیدن از A به B هواپیما است ، باز هم مضطرب می شویم.
با این حال ، با وجود آنچه که ما در مورد آمار می دانیم ، هر احتمال بد و منفی احساس اضطراب را به همراه دارد.
در درجه اول افراد نمی ترسند که هواپیما سقوط کند. آنها از آنچه ممکن است برای آنها اتفاق بیفتد در حالی که در هواپیما گیر می افتاده اند می ترسند. و طیف گسترده ای از “چه می شود در ذهن آنها مدام تکرار میشود.
به طور معمول ، این افراد به طور دقیق به عنوان “کلاستروفوبیک”نامیده میشوند. در حقیقت ، ترس آنها توسط احساسات عجیب ، ناخوشایند و ترسناک ایجاد می شود و این نگرانی از اینکه آنها بدون هیچ وسیله ای برای عقب نشینی به یک مکان “امن” هستند ، وحشتناک است. آنها سناریویی را در ذهن خود ایجاد می کنند که وحشت، غیرقابل تحمل ، بی پایان ، شرم آور خواهد بود ، و ممکن است باعث اضطراری پزشکی شوند.
دومین گروه بزرگ از مردم نمی توانند افکار خود را در مورد یک تجربه ترسناک یا فاجعه بار تکان دهند. آنها ممکن است در مورد آن شنیده باشند ، در مورد آن خوانده باشند ، آن را تصور کرده اند ، یا قبلاً آن را تجربه کرده اند ، و با خودشان فکر می کنند ، “اگر چنین اتفاقی برای من می افتاد ، بایدچه میکردم”
این تجربه ممکن از باعث از دست دادن کنترل در افراد شود.
در چنین شرایطی یک گفتگوی داخلی با خودتان شروع می شود که در آن سعی می کنید با خود عقلانی صحبت کنید. این گفتگوی تشدید کننده بین “چه می شود؟” (صدای نگران کننده) و تلاش شما برای آرام کردن خود (راحتی کاذب) فقط اضطراب شما را افزایش می دهد.

در اینجا برخی از دیالوگهای داخلی معمولی را برایتان آورده ام:

صدای نگران کننده: اگر نتوانم وحشت را تحمل کنم و دیوانه شوم ، چه می شود؟

راحتی کاذب: تو فقط باید خودت را کنترل کنی ، هیچ کس از اضطراب دیوانه نمی شود.

صدای نگران کننده : خوب ، اگر من کاری دیوانه وار انجام دهم ، چه می شود؟

راحتی کاذب: فقط از فکر کردن در مورد این موضوع دست بردار: می توانی کتاب خود را بخوانی و یا موسیقی مورد علاقت رو گوش بده

یا

صدای نگران کننده : اگر این تلاطم هواپیما را پایین بیاورد ، چه می شود؟

راحتی کاذب: تلاطم ، به هواپیما آسیب نمی رساند.

صدای نگران کننده: اوه ، من در مورد برخی از آنها که به هواپیما آسیب رسانده اند ، خواندم و مردم صدمه دیدند و بعضی ها مردند واقعاً می تواند برای تو اتفاق بیفتد

راحتی کاذب: تو فقط باید به مهارت های خلبان و افرادی که هواپیماها را بازرسی می کنند اعتماد کنی.

صدای نگران کننده: چگونه این کار را انجام دهم؟

توجه کنید که مهم نیست که راحتی کاذب چه می گوید سعی کنید نگرانی های خود را آرام کنید ، صدای نگرانی همیشه با نگرانی دیگری همراه است. به همین دلیل ما این راحتی کاذب را می نامیم.

این گفتگوی داخلی ، که به آن شایعات اضطراب نیز گفته می شود ، سیستم زنگ خطر شما جنگ و گریز خود را از بین می برد که توسط آمیگدال شما ساخته شده است. آمیگدال شما برای محافظت از شما در آنجا است ، اما در معرض هشدارهای دروغین بی شماری قرار دارد. حتی افکار و تخیل می تواند زنگ خطر را تنظیم کند که ظریف تنظیم شده است. مغز و بدن شما واکنش نشان می دهند که گویی در معرض خطر واقعی هستید ، به همان روشی که فیلم های ترسناک قلب شما را در حالی که با خیال راحت در تاریکی می نشینید ، پمپاژ می کنند.

اما این احساس اضطراب است ، نه خطر. درک این نکته که اضطراب نشانگر ناراحتی است ، نه خطر ، اغلب دشوار است. این یک پیش بینی کننده ، سیگنال یا هشدار نیست ، حتی اگر مانند آن احساس شود.
ماشه خاص شما شایعات را شروع می کند ، و به دنبال آن سیگنال زنگ هشدار (دروغین) آمیگدال ، و در نتیجه وضعیت آگاهی تغییر یافته که ما آن را آگاهی اضطراب می نامیم ، اولین فیوژن فکر-عمل ، عدم توانایی در تفکیک دقیق بین تفکر در مورد چیزی و واقعیت است. بنابراین فقط فکر کردن در مورد احتمال از دست دادن کنترل در یک هواپیما – یا تصور اینکه هواپیما از آسمان در حال سقوط است – به نظر می رسد که بیشتر اتفاق می افتد. به نظر می رسد که فکر بیشتر صادق است.
دوم ، احساس اینکه چقدر خطرناک ، دو عامل دارد سهم و شانس.

برخورد با یک شهاب سنگ در حال سقوط ، سهم فاجعه بار دارد ، اما شانس آنقدر از راه دور است که بیشتر ما در مورد آن فکر نمی کنیم.
اما آگاهی اضطراب باعث عدم توانایی در شانس وقوع یک رویداد می شود و فقط بر روی سهم آن تمرکز می کند. در یک هواپیما ، سهم فاجعه بار آنقدر واقعی است که افراد غالباً خود را در تصور خود غوطه ور می کنند ، در کانال اضطراب گیر می کنند و شانس واقعی را نادیده می گیرند.
و در اینجا جایی است که اضطراب پیش بینی کننده شکوفا می شود ، جایی که انتظار پریشانی شما را به سمت اجتناب سوق می دهد و اضطراب شما قبل از رفتن به هواپیما باعث می شود که پرواز را که رزرو می کنید پشیمان شوید.

برای تکرار: به نظر می رسد اضطراب پیش بینی کننده خطر را پیش بینی می کند و احساس هشدار برای ادامه کار نمی کند. اگر از پرواز خودداری کنید ، اضطراب شما از بین می رود ، اما پس از آن تعطیلات ، کنفرانس یا دیدار خانواده را از دست می دهید. که احساس وحشتناکی می کنید.

تمایل به ماندن در لحظه کنونی و حضور در حواس خود – عقل سلیم ، واقعیت فعلی شما ، حتی احساسات اضطراب بی ضرر و نه تصور شما ،اولین قدم به سمت پرواز با خیال راحت تر است. خودداری از آن شایعات و دیالوگ های راحتی کاذب داخلی ، مهم است. تغییر مسیر توجه شما با فریاد زدن به خودتان متفاوت است تا از فکر کردن جلوگیری کنید. این آرامتر و مؤثر تر است که اجازه دهید کانال اضطراب در حالی که در لحظه فعلی به تماشای یا گوش دادن به چیزی واقعی می پردازید ، ادامه دهد

ما دریافتیم که اضطراب پیش بینی با بی احتیاطی افزایش می یابد و با تصمیم محکم برای ادامه ی کار کاهش می یابد. تعهد، پادزهر برای اجتناب است. بهبودی از ترس شما از پرواز با تعهد به پرواز و تغییر ملایم در رابطه شما با آن ترس ها شروع می شود.

دیدگاهتان را بنویسید